معنی اثر باستانی اصفهان
حل جدول
کلیسای وانک
آثار باستانی اصفهان
چهار باغ، مسجد جامع روستای اونج، مسجد جامع روستای پوده، مسجد شیخ لطف الله، مسجد جامع گلپایگان، عمارت عالی قاپو، عمارت چهلستون، عمارت هشت بهشت، پل الله وردی خان یا سی و سه پل، منارجنبان
اثر تاریخی اصفهان
منار جنبان
چهارباغ
پل خواجو
چهلستون
اثر باستانی هرمزگان
قلعه هرمز
اثر باستانی شیراز
مدرسه خان
اثر باستانی خوزستان
خونگ اژدر
اثر باستانی فارس
مدرسه خان
اصفهان
مرکز استان اصفهان
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
داش کسن
لغت نامه دهخدا
باستانی. (ص نسبی) قدیم. کهن. عتیق. دیرینه. قدیمی:
بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی
بسنگ اندرون بوده ای باستانی.
فرخی.
بدان خانه ٔ باستانی شدم
به هنجار چون آزمایشگری.
منوچهری.
بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست
ابوالشیص اعرابی باستانی.
منوچهری.
دلجویی کن که نیکوان را
دلجویی رسم باستانی است.
خاقانی.
|| معمر. سالخورده.
معادل ابجد
1452